پيام
+
@};- دوباره مسابقه ي داستان نويسي @};-
.
لطفا داستان را ادامه دهيد...
* خانم دکتر لبخندي زد و گفت: حالا خودت چي؟! دختر خانم دوست داري يا آقا پسر؟
شهلا گفت: والا چي بگم؟! *...
مهلت شرکت درمسابقه تا فردا ساعت 19

عطر ياس.
91/10/29

.:راشد خدايي:.
متشکرم
بلاي آسموني😁
چه خوب:)امامن چون نميتونم ادبي بنويسم شرکت نکنم سنگين تره:)
.:راشد خدايي:.
حالا مگه بقيه ادبي مينويسن؟!
بلاي آسموني😁
حداقل يه چيز به دردبخور که مينويسن که سروته داره
پروانگي
يادم رفت بگم چرا :-/ : *آخ جون داستان*!!
مهديه...
امامن چون نميتونم ادبي بنويسم شرکت نکنم سنگين تره - ××بلاي آسموني××:)
پروانگي
اما من چون ميتونم ادبي بنويسم شرکت مي کنم برنده ميشم به نحو سنگيني - پروانگي - پروانگي
بلاي آسموني😁
پروانگي يه کم اعتماد به نفست به منم بده:)
.:راشد خدايي:.
عجب!
پروانگي
چند کيلو مي خواي؟! پول داري که؟
بلاي آسموني😁
مش صفرم تموم شد:)
حنا خانوم ♥
عکس 5 قلوان يا از 5 تا خانوادن؟
.:راشد خدايي:.
5قلو نيستن:) توي اتاق نوزادان گرفتيم
حنا خانوم ♥
پس چقد بچه يهو با هم ب دنيا اومدن!خودتون گرفتيد؟
.:راشد خدايي:.
عکس: *ذره بين زنده*
بلاي آسموني😁
خانم دکتر لبخندي زد و گفت: حالا خودت چي؟! دختر خانم دوست داري يا آقا پسر؟
شهلا گفت: والا چي بگم؟! ...تو اين گروني فقط خدا کنه چند قلو نشه:)
حنا خانوم ♥
بامزس!
* هاتف *
خانم دکتر لبخندي زد و گفت: حالا خودت چي؟! دختر خانم دوست داري يا آقا پسر؟ شهلا گفت: والا چي بگم؟!*هرچي خدا بخاد اگه هردوتا شو بده تازه اونم چهارقلو خيلي بهتره،دو تا دختر دوتا پسر*!رزق وروزيشونم خدا ميده!..
بلاي آسموني😁
چه داستان منو خانوم هاتف متضاد هم بود:)الان اين جوابيه داستان من بود ديگه؟آره خانوم هاتف؟:)
* هاتف *
:)
.:راشد خدايي:.
:)
.:راشد خدايي:.
شرکت کنيد ديگه!
پروانگي
. .شهلا گفت:والا چي بگم? و داشت خودش رو آماده مي کرد که يک نطق بلند بالا درباره مهم نبودن جنسيت بچه بگه که مادر شوهرش زري خانم از اون ور پريد وسط حرفش و با آب وتابي که به سر گردنش داد گفت: البته جنسيت بچه مهم نيست بهرحال برکت زندگيه پدر و مادره ولي پسره انشالله که تو اين پيري و کوري بشه عصا دسته ما! و با لبخند. يک وري به طرف شهلا گفت: مگه نه شهلا جون?!
پروانگي
شهلا که سعي مي کرد عصبانيت خودش رو بروز نده با نگاهي که فقط کاظم اون رو مي فهميد بهش گفت : نظر شما چيه کاظم جان? کاظم که از نگاه و صداي دندان هاي شهلا ترسيده بود و از طرفي هم نمي تونست رو حرف مامانش هم چيزي بگه فرار رو برقرار ترجيح داد وزير لب زمزمه کرد:
پروانگي
.الهي به مردان در خانه ات/ به آن زن ذليلان فرزانه ات/ به آنان که در بچه داري تکند / يلان عوض کردن پوشکند/ به زي ذي جماعت نما لطف خاص/ نفرما از اين يوغ ما را خلاص!
بلاي آسموني😁
چرا کسي استقبال نميکنه؟چيزي نمونده به پايان مسابقه...داستان منو به حساب نيارين..بعدم براي ايجاد انگيزه بيشتر دردوستان ميخوام جايزه بدم به نفر اول..به برکت مسابقه خانم ابرار اعتبار دارم و ميخوام يه جوري خرجش کنم..اگه استقبال زياد شد مسابقه هاي بعدي هم جايزه ميدم
.:راشد خدايي:.
*تمديد شد!*
عطر ياس.
تا کي ؟
.:راشد خدايي:.
تا وقتي که آمارمون قابل قبول بشه
شهدا و ...
شهلا وقتي بچه را ديد گفت به همسرم بگيد بچه ات پسره ولي وقتي به همسرش تماس مگيرند گوشي از همان بيمارستان به صدا در مي آيد که شوهرش تصادف کرده و در کما است بقيه داستان را بنويس
عطر ياس.
خانم دکتر لبخندي زد و گفت: حالا خودت چي؟! دختر خانم دوست داري يا آقا پسر؟
شهلا گفت: والا چي بگم؟! - سرشو انداخت پايينو و زيرلبي گفت هر دو - هر چي خدا بخواد منم همونو دوس دارم .بعد لبخندي زد و رو به دکتر گفت : خانوم دکتر دختره مطمئنم منو زهرا خانمم روزي چنبار با هم درد و دل مي کرديم / دکتر : ناراحت نيستي؟ ، شهلا : نه چرا ناراحت ، خدا بهم هديه داده چي مي خوام از اين بهتر / گرم صحبت بودن که آقا کاظم
عطر ياس.
سراسيمه وارد اتاق شد سلام هر چي کردم نتونستم زودتر بيام ، خوبي شهلاجان زهراخانوم کجاست سالمه ؟ دکتر به صورت مشتاق زوج جوون نگاه کرد لبخندي زد و گفت مي رم زهرا خانوم رو بيارم . :D
.:راشد خدايي:.
:)
عطر ياس.
خانم دکتر لبخندي زد و گفت: حالا خودت چي؟! دختر خانم دوست داري يا آقا پسر؟
شهلا گفت: والا چي بگم؟! سالم باشه خداروشکر فقط يه ده منتظر دخترن، ميدوني خانم دکتر راستش آقا کاظم گفته اگه اين بار بچمون دختر باشه منو مي بره کربلا ؛خانم دکتر : چه خوب پس قول بده رفتي زيارت ما رو فراموش نکني دعامون کني ها ؛
.:راشد خدايي:.
متشکرم...بازم شرکت کنيد
پروانگي
پس چي شد؟ :(
تبسم بهار ♥
اي جااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان ...
تبسم بهار ♥
من اين فيدو نديده بودم:(
پروانگي
خوب ديدي الان بنويس :/
عطر ياس.
تبسم بنويس هنوز فردا نشده :)
.:راشد خدايي:.
عجب
عطر ياس.
دقيقا ميشه وقتي که ني گل بده B-)
.:راشد خدايي:.
شرکت کنيد! هنوز وقته:)
عطر ياس.
هنوز فردا نشده لطفاً شرکت کنيد =)
عطر ياس.
خانم دکتر لبخندي زد و گفت: حالا خودت چي؟! دختر خانم دوست داري يا آقا پسر؟
شهلا گفت: والا چي بگم؟! هنوز بهش فکر نکردم . چه دلي داري خانوم دکتر چه فرقي مي کنه ، آخرش که ميخوان ولت کنن برن .
عطر ياس.
خانم دکتر لبخندي زد و گفت: حالا خودت چي؟! دختر خانم دوست داري يا آقا پسر؟
شهلا گفت: والا چي بگم؟! اگه به خودم باشه دختر مي خوام . آخه شنيدم هر کي سه تا دختر پشت سر هم داشته باشه بهشتيه ، اين سومي ميشه