پيام
+
پدر از بي پولي گفت
و قسط هاي عقب مانده
مادر از سختي راه و
بي خوابي و ملافه و حمام
ساعت شد 12 نصفه شب
گفتيم برويم سر اصل مطلب
يکي گفت برويم شيراز
ديگري گفت نه خير مشهد
ساعت شد 5 صبح
مادر گفت: بالاخره کجا برويم
پدر گفت: برويم بخوابيم.
ــــــــــــــــــــاکبر اکسير
غزل صداقت
92/12/11
* کميل *
مرحوم منوچهر نوذري و ايرج نوذري !
.:راشد خدايي:.
تو کار فيلمي؟!
* کميل *
قبلا بودم ، الان نه
.:راشد خدايي:.
الان چيکاره اي؟
* کميل *
الان مزدورم ، پول مي گيرم آدم مي كشم
.:راشد خدايي:.
خمس مالتو ميدي؟
* کميل *
نه ديگه ! رد مظالم مي دم همشو !
.:راشد خدايي:.
موفق باشي دايي جان
* کميل *
اوچيكتيم عمويي
.:راشد خدايي:.
:) شب خوش
||عليرضا خان||
کميل :D
* کميل *
في امان الله اخوي بلندمرتبه :)
تسنيم بانو
ايرج نوذري از همون اول قيافه اش همينجوري بوده:|
.:راشد خدايي:.
چجوري بوده؟
تسنيم بانو
همونجوري ک نميشه گف
.:راشد خدايي:.
عجب
پروانگي
چه جالب بود
.:راشد خدايي:.
اهوم
||مهدي کوچولو||
اين چه عکس چرتيه
||عليرضا خان||
اينو خداشاهده خوده مهدي گفت و من بدون کم و کاست نوشتم :D :D
.:راشد خدايي:.
بچه هم مث خودت بي ادبه
||عليرضا خان||
بچه هم تورو شناخت کله گنده : ) )