شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ *قطره اي عبرت* سالها پيش در يکي از مدارس، پسربچه اي به نام هوشنگ هميشه با لباسهاي چرک در مدرسه حاضر ميشد. از آنجايي که هيچکدام از معلمان او را دوست نداشتند روزي خانم احمدي مادرش را به مدرسه خواند و درباره وضعيت پسرش با وي صحبت کرد اما مادر بجاي اصلاح فرزندش تصميم گرفت که به شهر ديگري مهاجرت کند، بيست سال بعد خانم احمدي بعلت ناراحتي قلبي دربيمارستان بستري شدو تحت عمل جراحي قرار گرفت،عمل خوب بود
هنگام به هوش آمدن، دکترجوان رعنايي را در مقابل خود ديد که به وي لبخند ميزد ميخواست از وي تشکرکند اما بعلت تأثير داروهاي بيهوشي توان حرف زدن نداشت با دست به طرف دکتر اشاره ميکرد و لبان خود را به حرکت در مي آورد انگار دارد تشکر ميکند اما رنگ صورتش در حال تغيير بود و در حال کبود شدن بود تا اينکه با کمال ناباوري در مقابل دکتر جان باخت .
دکتر ناباورانه و با تعجب ايستاده بود که چه اتفاقي افتاده است ، وقتي به عقب برگشت هوشنگ نظافتچي بيمارستان را ديد که دوشاخه دستگاه بيماران قلبي را درآورده وشارژر گوشي خود را به جاي آن زده است ... نکنه يه موقع فکر کردين هوشنگ دکتر شده و از اين حرفا ، نه بابا اونو چه به اين حرفا !
:)...عجب ...من فکر کردم هوشنگه دکتر شده...!:)
اين کجاش عبرت داشت اون وخ ؟؟
برو گلابي
آينه
قلمدون
:)
من فکر کردم هوشنگه دکتر شده...! - پيام رهايي :-D
سحر هوشنگا دکتر نميشن :)
فيلم مزخرفيه:) اما مامان من دوست داره! براي همين منم هر روز ميبينمش! جالب اينه که توي تمام داستاناش توي سکانس آخر شخصيت بد ميره زير ماشين و له ميشه
البته از هفت سنگ بهتره!
اسمش هم حالمو بد ميکنه
پناه بر خدا!
قطعا همينطوره!خانم احمدي هم همينطور
اين آقاي خورخه گنزالس هس! خانم احمدي روي اون يکي تخت تمرگيده:)
چرا :-| ؟
آره! خارجه
چيو تحريف کردم؟
اصلش چي بوده؟
ئه! پس روايت زياده
آرژانتين بود عمو!
والا اين هوشنگ ما فقط يه قتل گردنشه
ايشالا ميبره
در خدمتم
اونجايي که پر ملات تره را ميرم:)
بگو کجاها هس تا بگم کدومو بري!
برو خونه ي عمه شايد بختتم وا شد!:)
اگه دست خودته پس بازش کن!
* وکيل *
کيان مزدوج شدنت مبارک ..25 مردادماه چلو کباب ما فراموش نشه
* وکيل *
:) سلام داداش کوشولو ..گردادن محمد رسول الله بود ؟B-) ...بيا با هم بجنگيم :D
* وکيل *
:) اوهوم بيشتر ميچسبه از صميمت زياده چسبناکه محيطش
با سلام دوست عزيز وبلاگ زيبايي داريد شما ميتوانيد در صورت صلاح ديد خود با ما تبادل لينک کنيد اگر ميخواهيد با ما تبادل لينک کنيد به منوي نبادل لينک با وبلاگ امام زمان در وبلاگ babolhavaeg.parsiblog.comمراجعه کرده درخواست خودتونو ثبت کنيد . در ضمن من فتوشاپ کار ميکنم اگر هدر و يا بنر تبليغاتي يا هر چيز ديگه اي خواستي من کار ميکنم برات اگر خواستي بهم بگو نمونه کار من هم تو همين وبلاگ امام زمان هست.
سلام جناب اقليم رهايي...اگه جايي در نظرات خطايي ميبينيد بفرماييد تا اصلاح بشه
*ابرار*
: )
پروانگي
:‌)‌)‌) داستان عبرت اميز خوبي بود کلي درس گرفتم
:)//:) ايشالا اين درسارو و زندگي بکار ببنديد
پروانگي
خدا توفيق بده حتما انشالله
TrUe LoVe♥
:-| :-|
جالب بود. داستان نبايد پايانش لو بره.:D
اي بابا ! منتظر فيلم هندي بودم :)
ئه اين فيد
بعله! اين فيد
هوشنگ العان رييس بيمارستان هس؟
جاروکش تيمارستانه
پس ترفيع داشته
بعله
شما کجا کار مي کني؟ يعني با اين استعدادت تو نوشتن داستان حيفه خونه نشين شدي. من اگه جاي مسئولين بودم مي بردمت ارشاد دستتو بند مي کردم
http://parsiyar.ir/teeva/Feeds/9016933/ هر چند به داستان شما نمي رسه. بي تعارف ميگم خيلي خوب بود
من تو يه شرکت خصوصي کار ميکنم...ولي قدرمو نميدونن!
فلسفه پيدايش شرکت هاي خصوصي ،رسيدن به سود بيشتره. مي خواستين قدرتونو بدونن که ادعاي حقوق زياد داشته باشين. اوف يک سياستي دارن واسه استثمار
ولي من چون کار نيست باشون کار مي کنم و راضي هم هستم. در اين حد استعمارزده ام
جايي که من هستم، عملا اداره اش بر عهده ي منه! يعني اگه من نباشم، اونجا پا در هواست
جايي که من هستم هم با اينکه از راه دو باهاشون کار مي کنم. هنوز مشابه منو پيدا نکردن. تک هستم واسه خودم
بسلامتي
:دي باآل بود:)
وقتي پررو ميشن، با فايل کاري يه ايميل مي فرستم واسشون که اگر نياز ندارين به من، من برم. ميگن. نياز چنداني نداريم ولي چون کارتون قابل قبول هست ترجيح ميديم همکاري کنيم. يه مارمولکايي هستن
البته اوايل کار اين حرفا هس!
يعني بعد چند سال؟؟؟ خوب ميشه
واسه من فک کنم بعد يکي دو سال
الان بهترن الحمدلله. زياد کاري باهام ندارن. يعني اگه داشته باشن که بايد ببرمشون روانپزشک نشونشون بدم
من دارالترجمه کار مي کردم تا دو سال خوب نشد در اومدم. خدا روشکر اينا بهترن. حداقل روراست ترن
آهان
do n"t worry. no problem.
پ.ن:*هرکي خواست بميره،ما در مرگش پيش قدم بشيم که آزار نبينه*B-) چطور بود پيامم!؟دوست داشتيد!؟چقدآموزنده بوده!؟
يستردي؟!// خيلي آموزنده بود!
عجب:)
از اين کلامِ گهربار لذت ببريد!B-)
والا!// واقعا لذت برديم
خواهش ميکنم!باز هم ازاين عکس افاغنه اي ها بگذاريد تا هم ما بخنديم،هم اين خنده سبب بشه که شمام از ما4تا کلام و پيامِ آموزنده يادبگيريد!:|
اين پژواک از امشب دختر منه. من پشتشم خلاصه. حواستون باشه
البته عکس پاکستاني بود!
:) (*خجالتمون نديد مامان*) ....
پاکستان،افغانستان مهم نيست؛حالا چه حسن کچل چه کچل حسن!فرقي ندارن که!مهم نيتمه که پاکه!
شما خدايي ها مهره مار دارين که فيدهاتون بالاي صد تا نظر داره. من فيد ميذارم در جا نظرات قطع ميشه. مي خواين بگين حسادت مي کنم. نه والا. غبطه است. /خجالت نکش دخملم. من تازه پيدات کردم
:) سلامت باشيد انشاالله ... مهره ي مار نيستــــــــا .... وِرد ميخونن:|
عجب!!!// اتفاقا هفته پيش هم يه نفر ديگه بهم گفت تو مهره مار داري
ماشالا ماشالا ... لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم:|چشمشون نکنيم حالا پس فردا نظراشون زيرِ100تا شد شرخر بيارن دمِ خونمون!
مثلا آيه محبت مي خونن. فوت مي کنن روي کيبورد يا مانيتور؟
نه ... اسمِ معتادانِ پيامرسان رو از قبل فهرست کردند،فوت ميکنن رو اسماشون که بيان سرِ10دقيقه:|هم لايک کنن:|هم کامنت بذارن....*خدا بده شانسسسسس*:-/
کميت مهم نيس! کيفيت مهمه
خوب کيفيت هم باشه. من نظر بدم يا لايک کنم، به اندازه يک دنيا ارزش پشتش هست
بقول آقاي عاشوري:*آيکون سوت بلبلي*
صحيح است
ببخشيد؛امشب خيلي بيش از کوپنم مزاح کردم .... اميدوارم حرفي نزده باشم که باعثِ آزردگيِ خاطرتون شده باشه .... در هرصورت حلال بفريماييدن:)
اشکال نداره دخترم. به قول آقاي راشد. حرف زدن کوپني نيست
بقول من؟
بايد نسل پارسي آگاه باشند که ما زنده ايم
يه جا گفته بوديد من چه عيبي دارم. بعد يه چيزايي گفته بودن. يادمه در جواب نوشته بوديد حرف زدن کوپن نداره يا سن و سال نداره. يه همچين جيزي. کلا آخرش خودتون رو بدون عيب و منزه معرفي کرديد و زديد زيرش
اوه ماي کامپيوتر!
لااله الاالله
استغفرالله. يزدي ها چقدر زبان بيگانه بلدن
والا
سلام وقتي به هوش آمد ، از پرستاري که به او مي رسيد تشکر کرد و گفت خدا پدر و مادرت را نگه دارد. اما پرستار با ناراحتي گفت: مادرم را گم کرده ام و....
معلم گفت. عه چه جالب من هم پسرم را گم کرده ام. و اينگونه بود ماجراي يافتن معلم پسر را
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top