• وبلاگ : بچه مرشد!
  • يادداشت : اتوبوس
  • نظرات : 0 خصوصي ، 20 عمومي
  • پارسي يار : 10 علاقه ، 7 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلـــــــــــــــــــــــــامـــــــــــــــــ

    اوووووووف چه سلام کش داري !
    يادمه گفته بودم تا سال ديگه نظر نمي نذارم ، اما خب نشد ديگه ! پيام رسان هم که نيستي ، گفتم بيام اين جا يه حالي ازت بپرسم .

    درباره اين مطلب بايد به حضورت عرض کنم که بنده تزم !!! اينه که اگه راننده اي خواست اذيت کنه ، بايد صد برابر بيشتر پدر صاحب بچه رو در آورد !
    مثلا خود ما ، پارسال داشتيم مي رفتيم مشهد ، راننده يه دقيقه چهل و چهار ثانيه مونده به قضا شدن نماز نگه داشت ، گذشتيم ، گفتيم عاقا نيگر دار اوضاع خرابه ، اورژانسيه ، نگه نداشت که نداشت ، بلايي سرش آورديم که به عمه خودش فحش مي داد !
    ديگه نمي گم چيکار ، چون مي دونم چيزاي منفي رو خوب به کارگيري مي کني !
    راستي راسته که مي گن با ممد تقي اسب داري زدين ؟
    پاسخ

    سلام... خوش اومدي! ما رو نشناختي دايي! ما هم اون روز پدر راننده رو در آورديم!!! اما هر حرفي رو که نميشه تو وبلاگ زد! در ضمن بابت اسب داري هم بايد بگم که من يه اسب داشتم و ممد تقي يه الاغ! حالا تصميم گرفتيم که قاطر تکثير کنيم؛ 90% من40% ممد تقي!